7#

می دونی چیه؟حالم ازت بهم میخوره

از وقتی یادم میاد همه غم و غصه ها و گریه زاریات برای من بود و خنده ها و خوشیا و شادیات برای بقیه.تو این7سال فقط من بودم که برا حفظ رابطمون جنگیدم تو فقط نگاه میکردی.اومدن علی به زندگی هردومون باعث شد خیلی چیزارو بفهمم.تو فکر می کردی بین منو تو رقابته برای تصاحب علی و تلاش من برای اینکه بهت بفهمونم من قاطی این بچه بازیا نمیشم بی فایده بود تو همچنان به من به عنوان یه رقیب نگاه می کردی نه یه دوست 

.خیلی تلاش کردم مدارا کنم ولی واقعن رفتارا و کارات دیگه غیرقابل شدن، رابطه ای که محکوم به فناست بهتره هرچی زودتر تموم شه.تو دیگه برای من تموم شدی ، دل کندن از این رابطه اصلن برام سخت نیست چون تو انقدر خوب خودتو از چشمم انداختی که بتونم به راحتی روی اون هفت سال خط باطل بکشم، فکرشم عذاب آوره که هفت سال از عمرمو پای تو هدر کردم

کسی که این رابطه رو تموم میکنه منم، من کنار میکشم تا تو با توهماتت خوش باشی و فکر کنی رقیبتو از میدون به در کردی ولی میخوام اینو بدونی دیگه هیچ وقته هیچ وقت تحت هیچ شرایطی سمتم نیا، من انقدر احمق نیستم که یه اشتباهو دو بار تکرار کنم

آره تو یه اشتباه بودی یه اشتباه بزرگ...

13#...