21#

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

بعله...

عارضم‌ خدمتتون که سه شنبه هفته پیش برای دیدن خونه جدید خاله کوچیکه و همچنین عرض تبریک برای قدم نورسیده که داخل پرانتز باید بگم که این قدم نو رسیده الان یک سالشه ولی خانواده ما عادت دارن همیشه یکسال دیرتر برن دیدن بچه های فامیل.جاتون خیلی گذشت اصلا نمی ذاشتن تو خونه بند شیم همش اینور اونور بودیم جمعه که خواستیم برگردیم خاله کلی التماس و خواهش کرد که شما دوتا ینی منو پناه بمونید دیگه ما هم موندیم غافل از اینکه خاله برامون نقشه کشیده هیچی دیگه سرکارخانوم می رفت سرکار ما می موندیمو دوتا بچه و وظایف خطیری همچون آشپزی، جارو برقی کشیدن، گردگیری کردن،عوض کردن جای بچه و نیز غذا دادن به او و ....خلاصش میشه اینکه دهنمون سرویس شد تو این مدت البته خاله هم سعی می کرد یه جورایی جبران کنه ناگفته نماند وجود فرشته ای مثل روشنا تو خونه باعث میشد کمتر حوصلمون سربره دیگه به هر ضرب و زوری بود خاله راضی شد ما جهارشنبه برگردیم حالا از قزوین نرسیده دستمونو گرفتن بردن ولایت ینی بخدا میخواستم سرمو بکوبنم به دیوار نت هم نبود حداقل با اون مشغول شیم شنبه هم برگشتیم خونه به سلامتی:||||

+++ یه شب تو قزوین خواب بدی درباره استاد دیدم بیدار که شدم صدقه رد کردم‌ ولی هنوزم فکرم مشغولشه

++++برای انتخاب رشته بعد تهران حتمن قزوینو می زنم خدایی عالیه

++++++غیبتامو به بزرگواری خودتون ببخشید به یاد همتون بودم این چند وقت مخصوصن شما اقای پریشان:)))

13#...
ما را در سایت 13# دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : madarebigharari بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:30